آخرین ققنوس

تفکرات روزمره ققنوسی که از جاودانگی خسته شده و دلش میخواد بمیره....

آخرین ققنوس

تفکرات روزمره ققنوسی که از جاودانگی خسته شده و دلش میخواد بمیره....

حسودی

مطمئنم تو لیاقت شادی و خوشبختی رو داری.....

ولی هر وقت به خوشحالی طرفت فکر میکنم جای زخمام تیر میکشه.....

.

.

.

بعد دلم رو خوش میکنم که تو خوبی... بقیه مهم نیستند.....





بعد از این هم آشیانت هر کس است

باش با او، یاد تو ما را بس است.....

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:27 ب.ظ

دلم برات تنگ شده بود که این رو خوندم...حالت خوب نیست باز ؟

خوبم. ممنون.
نه....
همه خوبن....
همه....
جز من....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد